نَهانخانِه

راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر

نَهانخانِه

راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر

سلام خوش آمدید

روزمره جات

پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۳۵ ب.ظ

پیر بود و عمر قابل قبولی از خدا گرفته بود . عمری که از پی‌ِ آن ، استحکامِ قدم‌هایش و قدرت زانوانش را ، بنا به منطق روزگار سست کرده بود . از پله‌ها که میخواست برود بالا ، میگفت : وقتی از پله ها میومدم پایین ، فکر اینو نکردم که باید دوباره برگردم بالا .

+ یک جایی نوشته بود :  [ از آنچه به‌تدریج رخ می‌دهد بترسید؛ فاصله‌های تدریجی، لرزش‌های تدریجی، سستی‌های تدریجی، «شدن» های تدریجی! ] ...

  • ۰۱/۱۱/۲۷
  • سجاد ...

نظرات (۲)

شدن های تدریجی

تامل زیاد

مثلا بلاگر شدن تدریجی

بعد این همه سال پیری نمی‌داند وقتی می‌رود پایین باید فکر بالا رفتنش هم باشد؟!

بما گفته بودند انسان ها پیر می‌شوند عاقل می‌شوند...

پاسخ:
همه چیز خیلی تدریجی اتفاق افتاده بود ، شاید ...

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

خداوندا
در جهان ظلم و ستم و بیداد
همه تکیه گاه ما تویی
و ما تنهای تنهاییم
و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم
و غیر از تو نخواسته‌ایم که کسی را بشناسیم ...
ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی🌱

طبقه بندی موضوعی