به آینه نگاه میکردم و در آن تو را میدیدم .
+ زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست ...
- ۱ نظر
- ۳۱ خرداد ۰۱ ، ۱۶:۱۷
نَهانخانِه
راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر
سلام خوش آمدید
شالوده های سستی که یکی یکی و به ناگاه فرو میریزند ...
- ۰ نظر
- ۰۴ خرداد ۰۱ ، ۱۲:۲۵
طبقه بندی موضوعی
-
درباره "خودم"
(۲۲) -
درباره "تو"
(۱۰) -
درباره "ما"
(۱۴)
بایگانی
آخرین مطالب
- ۰۲/۱۰/۲۲ سخن سکوت بشنو
- ۰۲/۰۷/۲۶ فقط برای چند دقیقه
- ۰۲/۰۷/۱۷ دوره فشرده آدم شناسی
- ۰۲/۰۶/۳۰ طفیلی
- ۰۲/۰۶/۲۷ خب... اینکار خیلی هم بد نیست !
- ۰۲/۰۶/۲۳ شنیدی آخرش صدامو ...
- ۰۲/۰۶/۱۵ وصله‌ی ناجورِ مسیر مشّایه
- ۰۲/۰۵/۲۴ هزار فقره دلزدگی و یک فقره دلبستگی
- ۰۲/۰۵/۰۴ حدیث نفس
- ۰۲/۰۴/۲۰ وضعیت
پیوندهای روزانه