نَهانخانِه

راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر

نَهانخانِه

راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر

سلام خوش آمدید

شنیدی آخرش صدامو ...

پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۱۳ ب.ظ

دیده اید گاهی انگار یک چیزی میخزد به جان آدم و می‌پیچد به تن آدم و مثل چنگیزِ مغول در تک‌تک رگها و سلول‌های آدمی می‌تازد و میسوزاند و غارت میکند و سر و تَهِ روح و روان آدم را به هم گره میزند ؟!
اینجاست که قلب ها سنگ میشود، چشمه‌های اشک میخشکد و حال و روز آدمی به بیابانی می‌ماند تفتیده و ترک خورده...
و کیست که نداند ما همان بیابانیم؟ و حسین علیه السلام _و اشک بر حسین_ آن ابری‌ست که سایه‌‌اش دامنه‌دار، وَ بارانش [آب رحمتی ست که شوره‌زار دل را میشوید و آنرا مستعد باروری میسازد که "مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ" ] ؟ ... [و به راستی اگر خداوند گریه را به انسان نبخشیده بود ، هیچ چیز نمی توانست کدورتی را که با گناه بر آینه ی فطرت می نشیند پاک کند]

و باز بعد از این محرم و صفر میمانم من و این بیابان، که اندک نمناکی‌اش، به تاراجِ هُرمِ سوزانِ جهنمی‌اش میرود!

+ گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما
بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم 🍃

خداوندا
در جهان ظلم و ستم و بیداد
همه تکیه گاه ما تویی
و ما تنهای تنهاییم
و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم
و غیر از تو نخواسته‌ایم که کسی را بشناسیم ...
ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی🌱

طبقه بندی موضوعی