خب... اینکار خیلی هم بد نیست !
+ شیادترینِ آدمها؟؟
... "بد" را به انواع، اقسام، درجات و طبقات مختلف تقسیم میکند تا چند نوع و چند درجه و چندطبقه از "بد" را قبول داشته باشد و چند طبقه و درجه و نوع را رد کند _و همیشه بگوید:《خب... اینکار خیلی بد نیست.》یا《میدانی؟این پولی که من گرفتهام، حالت رشوه و باج ندارد، یک جور کارمزد است... بد نیست...》و الی آخر... . [ابن مشغله| نادرابراهیمی]
یا اینکه دو "بد" را آنچنان رو در روی هم قرار میدهد که عملا "بد بودن" را از آن چیزی که خودش خوش دارد، بزداید، و آنقدر آنرا تراش میدهد تا هر چند نصفه و نیمه، یک ظاهر موجّه از "آن بدِ دیگر" بسازد؛ مثل اینکه در مواجهه با دو بد، فورا مثل قرقی بپرد وسط و طوطیوار بلغور کند که:《 این بدتر است یا آن ؟ پس ... 😎》؛ و خب، در آخر قرار است به همان نتیجه برسد که آن بدِ دیگر《خیلی هم بد نیست》
حالا، بچه زرنگِ داستان ما وجدانش هم آسودهتر است که تناقضاتش را اینگونه، به موجّهترین و اخلاقیترین شکل ممکن حل کرده :)) و خب، ناگفته نماند تویی که شیادی پیشه نمیکنی، زیادی به خودت سخت میگیری برادر! اینطور که نمیشود زندگی کرد! بالاخره آدمی برای رسیدن به حد مطلوبی از تشخّص و پذیرفتهشدن، و آسّه رفتن و آسّه آمدن در دایرهی امنِ میانمایگی، به مقدار معقولی شارلاتان بازی نیاز دارد؛ که البته، البته و البتّه بجای کلمه "شارلاتانبازی"، اسمهای خوشمزه و رنگارنگی وجود دارد که میشود بر قامت ناساز این کلمه پوشاند ...
هوفففففف ...
۲ تا آدم به اصطلاح متدین ربا دهی و ربا خواری می کردن
کلا شرعیشون هم این بود که ۱۰۰ میلیون قرض می داده
اونکه پس می داده ۱۲۰ میلیون می داده
۱۰۰ میلیون قرض
۲۰ میلیون هم شکلاتِ تو جیبِ رباخوارِ به اصطلاح محترم رو خریداری می کرده و به گمان خودشون اینطوری دیگه حرام نبوده ! :))))