+ شیادترینِ آدمها؟؟
... "بد" را به انواع، اقسام، درجات و طبقات مختلف تقسیم میکند تا چند نوع و چند درجه و چندطبقه از "بد" را قبول داشته باشد و چند طبقه و درجه و نوع را رد کند _و همیشه بگوید:《خب... اینکار خیلی بد نیست.》یا《میدانی؟این پولی که من گرفتهام، حالت رشوه و باج ندارد، یک جور کارمزد است... بد نیست...》و الی آخر... . [ابن مشغله| نادرابراهیمی]
یا اینکه دو "بد" را آنچنان رو در روی هم قرار میدهد که عملا "بد بودن" را از آن چیزی که خودش خوش دارد، بزداید، و آنقدر آنرا تراش میدهد تا هر چند نصفه و نیمه، یک ظاهر موجّه از "آن بدِ دیگر" بسازد؛ مثل اینکه در مواجهه با دو بد، فورا مثل قرقی بپرد وسط و طوطیوار بلغور کند که:《 این بدتر است یا آن ؟ پس ... 😎》؛ و خب، در آخر قرار است به همان نتیجه برسد که آن بدِ دیگر《خیلی هم بد نیست》
حالا، بچه زرنگِ داستان ما وجدانش هم آسودهتر است که تناقضاتش را اینگونه، به موجّهترین و اخلاقیترین شکل ممکن حل کرده :)) و خب، ناگفته نماند تویی که شیادی پیشه نمیکنی، زیادی به خودت سخت میگیری برادر! اینطور که نمیشود زندگی کرد! بالاخره آدمی برای رسیدن به حد مطلوبی از تشخّص و پذیرفتهشدن، و آسّه رفتن و آسّه آمدن در دایرهی امنِ میانمایگی، به مقدار معقولی شارلاتان بازی نیاز دارد؛ که البته، البته و البتّه بجای کلمه "شارلاتانبازی"، اسمهای خوشمزه و رنگارنگی وجود دارد که میشود بر قامت ناساز این کلمه پوشاند ...
هوفففففف ...
- ۳ نظر
- ۲۷ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۱۱