بگویید ببینم چه جور آدمی هستید . زود باشید . همین حالا شروع کنید و داستان زندگی تان را بگویید.
من دستپاچه شدم و با تعجب گفتم : "داستان زندگی ام؟ چه داستانی؟ کی به شما گفته که زندگی من داستانی دارد؟ من هیچ داستانی ندارم که..."
حرفم را برید که :" چطور زندگی تان داستانی ندارد ؟ پس چه جور زندگی کرده اید ؟"
"چطور ندارد! بی داستان! همین طور! به قول معروف دیمی! تک و تنها! مطلقا تنها! شما میفهمید [تنها] یعنی چه ؟"
"یعنی چه؟ یعنی هیچوقت هیچکس را نمیدیدید؟"
"نه ، دیدن که چرا! همه را میبینم . ولی با اینهمه تنهایم !"
"یعنی با هیچکس حرف نمیزنید؟"
"به معنای دقیق کلمه ، با هیچکس!"
+ شب های روشن | داستایفسکی
- ۲ نظر
- ۰۲ آبان ۰۱ ، ۱۸:۲۷